کد مطلب:161335 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

چرا اصحاب، سخن امام حسین را در شب عاشورا اطاعت نکردند
در تاریخ آمده است كه امام حسین علیه السلام در شب عاشورا بیعت خود را از اصحابش برداشت و به آنها اجازه ی ترك كربلا را داد، ولی آنها نپذیرفتند و همچنان ماندند. حال با توجه به اینكه برداشتن بیعت از آنها، امری خلاف ضروری دین است، چگونه امام آنها را امر به رفتن می كند و بیعت خود را از آنها برمی دارد؟ علاوه بر این، آیا همراهی با امام در جهاد، بر آنها واجب نبوده است؟ آیا حفظ امام بر امت واجب نیست؟ اگر چنین است، پس چگونه امام آنها را امر به ترك واجب می كند؟ اگر اطاعت امام واجب است، پس چرا طبق فرمایش امام علیه السلام آنها متفرق نشدند؟ این مسأله نیز روشن است كه امام قصد آزمایش آنها را نداشت و از حال آن انسانهای متقی و مؤمن آگاه بود.

پاسخ:

امام حسین علیه السلام می دانست كه دشمن فقط طالب شخص او می باشد و اگر بر او پیروز شوند، به دیگران كاری ندارند. همچنین آگاه بودند كه اصحاب فداكارش، نمی توانند جان او را نجات دهند، اگر چه به حد اعلی سعی و كوشش نمایند؛ لذا همراهی آنها با امام در جهاد با دشمن اثری نداشت و امام فقط از این جهت آنها را مخیر به ترك كربلا


كرد. وجوب جهاد، وقتی است كه انسان احتمال پیروزی و غلبه بر دشمن را بدهد، ولی اگر یقین داشته باشد كه نتیجه ی جنگ، هلاكت و مغلوبیت او می باشد، جنگ برای او به حكم اتلاف نفس و بدون هیچ فایده می باشد. بنابراین جهاد بر آن افراد واجب نبود. برداشتن بیعت نیز به این معنی اشكالی ندارد؛ و لذا امام حسین علیه السلام وجوب جهاد را از آنها برداشت و آنها را مخیر كرد بین رفتن و ماندن.

در خصوص بیعت نیز باید گفت كه معنای برداشتن بیعت این نیست كه اعتقاد به امامت او را از قلب ها بیرون كنند، كه در این صورت بنابر تصریح احادیث، اگر بمیرد به مرگ جاهلی مرده است [1] .

شایان ذكر است كه امام حسین علیه السلام امر به رفتن نكردند، تا اصحاب آن حضرت كه نرفتند، كار حرامی را مرتكب شده باشند؛ بلكه امام فرمودند: «من به شما اجازه می دهم و بیعت خود را از شما برداشتم تا از سیاهی شب استفاده كرده و برای دور شدن از خطر اقدام كنید». [2] .

شهید مطهری رضی الله عنه در این خصوص می فرمایند: حالا كه حسین بن علی علیه السلام به هر حال كشته می شود، ماندن این همه افراد چه تأثیری دارد، جز این كه اینها هم كشته بشوند؟... اباعبدالله علیه السلام چرا اجازه داد كه اینها بمانند؟ چرا اینها را مجبور نكرد كه بروند؟... چرا - امام علیه السلام - این كار را نكرد و بر عكس اعلام آمادگی آنها را برای شهادت تقدیس و تكریم كرد؟ معلوم می شود منطق، منطق دیگری است. شهید احیانا برای حماسه آفرینی برای تزریق خون به جامعه، برای نوربخشی به جامعه، برای حیات دادن به جامعه باید شهید شود. این مورد از آن موارد بود. شهادت تنها برای این نیست كه دشمن مغلوب بشود؛ در شهادت حماسه آفرینی هم هست. اگر آنها در آن روز شهید نمی شدند، این یك دنیا حماسه كی بوجود می آمد؟ اگر چه هسته ی مركزی، شهادت شخص اباعبدالله علیه السلام هست، اما... اگر آنها ضمیمه نشده بودند، شهادت حسین بن


علی علیه السلام این عظمت و اهمیت و شكوه را پیدا نمی كرد كه دهها و صدها و بلكه هزارها سال زنده بماند، مردم بیایند و گوش كنند و درس بیاموزند و روح بگیرند و به حركت آیند. [3] .



[1] دلائل الصدق ج 2، ص 6 - الغدير ج 10، ص 360.

[2] كامل ابن اثير ج 4، ص 57.

[3] قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمه ي شهيد، ص 133 و 134.